سینما و تئاتر

گروه نمایش دارابگرد

سینما و تئاتر

گروه نمایش دارابگرد

کاش ما هم کعبه ای از جنس محمد داشتیم

زمانی که عزم خود را جزم کردم تا گذر نامه بگیرم با خودم عهد بستم که سفر اولم از کشورهای زیارتی  شروع کنم بعد یه سری موقعیت هایی پیش اومد که نشد سفر اولم از کشورهای زیارتی شروع کنم حالا بگذریم که کشورهای عراق و ... چه شکلی بودند و چه فرهنگی داشتند آخه مال سالهای قبله اما این سفر آخرم که تصمیم گرفتم برم از نزدیک در خانه خدا رو بزنم و به خاطر نعمت هایی که داده  ازش تشکر کنم یه چیزهایی دیدم که حالم از ایرانی بودن و زائر خانه خدا بودن و علی الخصوص از هر چی حاجی شیعه این شکلیه بهم خورد بعد شب در تنهایی خودم خلوت کردم و نشستم یه سری دسیسه هایی رو پیاده کردم تا از این بد بختی نجات پیدا کنیم ابتدا نیاز به تحقیق و پژوهش داشتم وقتی که تحقیقات میدانی رو شروع کردم ابتدا سراغ عربهای عربستان رفتم و ازشون پرسیدم چرا اینجا تو کشور شما صندوق صدقات پیدا نمیشه تا صدقه بدیم؟ آخه میگن صدقه ۷۰ نوع بلا را رفع میکنه، چرا یه گدا پیدا نمی شه، تا انفاق کنیم، چرا حرم حضرت محمد ضریح نداره تا نذورات بدیم اصلا چرا.... و هزاران سئوال کوفت و زهر ماری که مثل خوره داشت ذهنم رو آزار میداد. آخه کشور ما هم از این اشخاص بزرگوار کم نداره اما اقتصادمون به شدت ضعیفه و هزاران جوان بیکار هزاران جوان معتاد و هزاران جوان عاشق که شبانه آرزوهاشون به گور میبرند و هزاران فقیر و گرسنه و... داریم. نفت و گاز داریم معدنهای زیادی داریم اما بازم هشتمون گروه نه مونه ( تو رو خدا ببخشید ) مرتیکه عرب پوز خندی زد که تا مغز استخوانم سوخت و حرفی برای گفتن نداشتم. گفت که ما احتیاج به نفت و گاز نداریم آخه روزانه ۳۰ لیتر مجانی میزنیم و اگه بنزین کم بیاریم هر ۲ لیتر تقریبا ۴ ریال عربستان و ۱۲۰ تومان ما ایرانی ها و هر شهروند عرب هم ماهیانه ۱ میلیون تومان خودمون حقوق میگرفت راست و دروغش گردن خودشون گفتم آخه اقتصادتون از کجا تامین میشه دستمو گرفت و من و سوار کمری خودش کرد و رفتیم فروشگاهایی که ایرانی ها قبضه کرده بودند وقتی که چشمم خورد به هموطنانم اشکم جاری شد که خروار خروار جنس بنجل چینی رو با قیمت چند برابر دارن میخرن و سوار ونهایی که بیرون فروشگاه بود  میکردند تا سوغاتی ببرن که نگن حاجی شون دست خالی از مکه برگشته رفتیم داخل فروشگاه و از حاجی هایی که برای زیارت نه بلکه برای تجارت اومدن سئوال کردم که چقدر جنس خریدید اکثرا در جواب گفتند که بالای ۲ میلیون گفتم که چقدر پول با خودتون واسه خرید آوردید اکثرا در جواب گفتن که از ۴ میلیون به بالا دیگه داشت حالم بد میشد از مرد عرب خداحافظی کردم و پیاده به سمت هتل حرکت کردم و با خودم فکر کردم که چرا ما ایرانیها در عرض ۱۵ روز اینهمه ارز وارد عربستان میکنیم برای خرید جنسهای بنجل چینی که حتی .... هم به تن نمی کنه ؟چرا همین پولها تو کشور خودمون صرف نمیشه؟ چرا همه اش آدمهای کم سواد یا پیرزن و پیرمرد زائر خانه خدا میشن ؟ راستی حساب کردید که سالانه چند هزار نفر زائر ایرانی داریم و چقدر ارز از مملکت خارج میشه؟ برادر و خواهر عزیز به خداوندی خدا، خدا تو قلب آدمهاست در کنار ما پس همینجا عبادتش کن و ازش سپاس گذاری کن و پولت رو خرج هموطن نیازمندت کن که تن فروشی نکنه، واسه لقمه ای نان دستش رو جلوی دیگران دراز نکنه، معتادانی که به مریضی اعتیاد گرفتار شدند از منجلاب نجات بده، باعث و بانی کار خیر باش تا جوانان عاشق زندگی راحتی داشته باشند، ریشه بیکاری رو ریشه کن کن، نگذار هموطنت برای سیر کردن شکم خانواده خود کلیه اش رو بفروشه خدایا در آخر یه خواهش دارم اگه میشه یه پیامبر بفرست که تو کشور ما یه خونه برپا کنه و بگه از این به بعد این خانه خداست و حرمش مث حرم حضرت محمد کن تا زوارهای زیادی بیان و اقتصاد مملکتمون یه خورده بهتر بشه تا این همه فقر و فحشا نداشته باشیم. ای کاش ما هم کعبه ای از جنس محمد داشتیم

 

سینما و تئاتر پرشین بلاگ به راه افتاد 

سینما و تئاتر بلاگفا فیلتر شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد